
ترجمه تفسیر طبری: به فرمان منصور بن نوح سامانی(350-366) به دست عده ای از علمای ماوراء النهر و خراسان به فارسی ترجمه شده است. این ترجمه در چهارده مجلد بزرگ بوده سپس آن را به هفت مجلد تقسیم کرده اند که هر کدام ترجمه ی یک هفتم قرآن کریم است. مؤلف آن ابی جعفربن محمدبن جریر طبری آملی(224-310ه.ق) است. همین مؤلف کتابی هم به نام تاریخ طبری دارد که ابوعلی بلعمی، وزیر منصور بن نوح سامانی، به نام تاریخ بلعمی به فارسی ترجمه کرده است. بلعمی در ترجمه ی خود از دیگر کتب تاریخی هم بهره برده است.
چون خدای عزوجل خواست که آدم را بیافریند جبریل را بفرستاد و گفت که: برو بدین جهان آنجا که امروز مکه است و از آنجا چهل گز گِل از زمین بردار. جبرییل بیامد و آنجا که امروز کعبه است پَر فرو برد زمین، و خواست که گل بردارد و زمین با جبرییل به سخن آمد، گفت: یا جبرییل همی چه کنی؟
گفت همی گل بردارم از روی تو، تا خدای عزوجل خلقی بیافریند، و این جهان بدو سپارد. زمین مر جبرییل را سوگند داد و گفت: بدان خدای که ترا فرستاد که تو از من گل برنداری، که خدای عزوجل از آن خلیفتی آفریند که او بر پشت من گناه کند و خون ناحق ریزد، همچنان که آن جانّ کرد تا خدای تعالی ایشان را از پشت زمین براند.
جبرییل از بهر آن سوگند بازگشت و گفت: یا رب تو خود بهتر دانی که من از بهر چه باز گشتم. پس خدای عزوجل میکائیل را بفرستاد و گفت: برو و چهل گز گل از روی زمین بردار. میکائیل بیامد و زمین همچنان سوگند بر وی نهاد و او نیز بازگشت.
خدای عزوجل عزرائیل را بفرستاد و زمین همچنان سوگند بر روی نهاد که جبرییل و میکاییل را نهاده بود. [عزرائیل] گفت: فرمان خدای را به سوگند تو بِنَدهم، خدای تعالی مرا چنین فرمود و من فرمان خدای برم نه فرمان تو و آنجا که مکه است پَر فرو بُرد و چهل گز گل از جمله روی زمین برداشت از همه لونی سخت و سست و نرم و ریگ و کویر و نرم و درشت و سیاه و سپید و از همه لونی.
و حق جل و علا آدم را از آن گل بیافرید به قدرت خویش، و همچنان که بیافرید صورتی بود اوکنده از مشرق تا مغرب، و اندر آن جان نبود، صلصال بود خشک شده، و بدان جا اوکنده.
منبع:کتاب ناژستان سخن تالیف دکتر نازی بهبودی به نقل از کتاب تفسیر طبری






